سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قرآن و من
 
قالب وبلاگ
پیوندهای روزانه

راه حلهاى کلى در پاسخ به شبهه‏ها و اشکالها

پژوهشگران اسلامى به ویژه قرآن پژوهان، در زمینه دفاع و پاسخ به شبهه‏هایى که حول محور فرهنگ زمان بعثت پیامبر و نزول قرآن مطرح شده است (1) سه فرض و احتمال را عنوان کرده‏اند:

1. این که قرآن در مرحله نخست در محیط جزیرة‏العرب نازل شده و با مردمى با اعتقادات و رفتارى خاص سروکار پیدا کرده و با آنان سخن گفته است، لذا طرح این مسایل به معناى سخن گفتن قرآن با زبان قوم و بر قرار کردن رابطه با آنان و همچنین درک و انعکاس واقعیات و انس و سازگارى با مردم است.

2. رسالت و پیام پیامبر تنها در محدوده زبان و ارتباط گفتارى و معنوى با قوم نیست، بلکه پیامش بازتاب فرهنگ قوم مى‏باشد. در این راستا بازتاب هم به دو معناست و ممکن است در دو جهت مقصود باشد:

الف - بازتاب فرهنگ یعنى فرهنگ قوم در کتاب مجید رنگ گرفته و قرآن را صبغه‏اى از تاریخ و عصر بعثت قرار داده است.

ب - بازتاب فرهنگى یعنى این که مسایل، عادات، عقاید و مشکلات قوم در آن منعکس شده است، به گونه‏اى که اگر کسى این کتاب را بخواند مى‏تواند بفهمد به قومى خاص و مردمى معین نظر داشته و خطاب به آنان نازل شده و جلوه‏اى از افکار و ایده‏هاى آنان بوده است.

3. قرآن نه تنها بازتابى از فرهنگ زمانه و قوم است، بلکه وحى و صاحب آن از فرهنگ قوم متاثر شده است، یعنى بسیارى از تجربه‏هاى باطنى و آگاهى هاى شهودى او از فضاى بیرونى گرفته شده و بسیارى از مطالب پیامبر لبریز از شرایط فرهنگى و تاریخى شده و نشات گرفته، و اى بسا او عقاید و عادات و دانستنیهاى نادرست که بوده خواه ناخواه آن را بیان کرده و به صورت اجتناب ناپذیر در این کتاب آورده است.

این سه فرض هر کدام براى خود قایلینى دارد که در این نوشته تنها به نظریه اول اشاره مى‏کنیم (2) .

زبان قوم

گفتیم درباره انعکاس جلوه‏هایى از عصر و زمانه، سه نظریه متفاوت وجود دارد، زبان قوم یکى از این نظریه‏ها است، در این تفسیر چون قرآن در مرحله نخست در محیط جزیرة‏العرب نازل شده و با مردمى با اعتقادات و رفتارى خاص سروکار داشته، با آنان سخن گفته و زبان آنان را در نظر گرفته است، لذا این جلوه‏ها تنها نمودهاى زبان قوم است و بس و چیز دیگرى نیست.

در آغاز، ببینیم منظور از زبان قوم چیست و معیارهاى یک زبان چه چیزهایى است و چه عواملى براى فهم متقابل دخالت دارد؟ آنگاه بیینیم این که قرآن مى‏گوید: پیامبران با زبان قوم خودشان سخن مى‏گویند (3) ،منظور از این زبان، کدام زبان است؟ نکته‏اى دیگر، آیا بدون این فرایند ایجاد، ارتباط امکان دارد؟ در این زمینه زبان قرآن چه خصوصیاتى دارد؟

مفهوم زبان قوم

منظور از زبان قوم تنها آن چیزى نیست که اصطلاحا لغت قوم از آن یاد مى‏شود و در ابتدا به ذهنها مى‏رسد - زیرا بدیهى‏ترین نکته تبلیغ، تفهیم و تفاهم از طریق واژگان است - بلکه منظور از زبان قوم کلمات همراه با بار معنایى و فرهنگى است که ارتباط گفتارى با دیگران را فراهم مى‏سازد. بنابراین مفهوم زبان قوم هم شامل لغت مى‏شود و هم شامل زبانى که مقصودها را به دیگران منتقل کند.

از سوى دیگر، نظام ارتباطى انسانها آن چنان گسترده و پیچیده است که با نظام ارتباطى هیچ موجود و پدیده‏اى قابل مقایسه نیست. هر انسانى که سخن مى‏گوید و از زبان استفاده زبان قوم در قرآن

مى‏کند، علاوه بر انتقال مستقیم پیام خود توسط واژه‏ها، به طور عمد یا غیر عمد نشانه‏هاى اطلاعاتى را بیان مى‏کند و زمینه پیامهاى دیگرى را فراهم مى‏کند که ما اصطلاحا آن را تفسیر کلام مى‏نامیم و با پرده بردارى و بررسى، جنبه‏هاى مختلف کلام و متکلم و موقعیت‏سخن و سیاق آن به دست مى‏آید. در حالى که این نشانه‏ها خواه ناخواه زاییده شرایط فرهنگى هستند و تابع قراردادها و آموخته‏ها مى‏باشند.

در توضیح این مقصود و فهم تاثیر فرهنگ و قالبهاى زبانى، لازم است‏به نکاتى اشاره و تاثیر این مقوله‏ها بر زبان روشن گردد. در حقیقت این نکات ویژگیهاى زبان انسان محسوب مى‏شوند و جلوه‏اى از زمان و موقعیت فرهنگى و جغرافیایى و معلومات گوینده و شنونده به حساب مى‏آید.

ویژگیهاى زبان

زبان انسان براى انتقال مفاهیم ویژگى‏هاى شناخته شده مخصوص به خود دارد که ما به آنها اشاره مى‏کنیم:

1. قدرت جابجایى

نظام ارتباطى انسانها از خصوصیت جابجایى و انعطاف در تعبیر برخوردار است. انسان با توانایى که دارد نه تنها مى‏تواند مکانهاى نزدیک و دور را توصیف کند، بلکه مى‏تواند خصوصیات خیالى یک چیز یا گذشته‏هاى بسیار دور یا حتى آینده را تخیل کند. انسان مى‏تواند چیزهایى را توصیف کند که اصلا وجود ندارند و پیدایش آنها محال است.

البته در مسایل خیال انگیز، این نکته بسیار مهم مطرح است که علاوه بر به‏کار بردن واژه‏هایى که در امور حقیقى به کار مى‏برد، شنونده نیز باید آن را تصور کند تا امر خیالى مانند یک امر حقیقى تصور شود.

به همین دلیل، ما مى‏توانیم موجودات اسطوره‏اى چون پرنده عنقا، دیو و امور غیر قابل رؤیت از قبیل جن و ملائکه را که خبر آن از طریق وحى به ما رسیده تصور کنیم یا شخصیتهاى استثنایى را در ذهن خود جاى دهیم و درباره آنها سخن بگوییم. مثلا درباره رستم و اسفندیار و قدرت فوق‏العاده آنان سخن برانیم.

این خصوصیت جابجایى است که به بشر این اجازه را مى‏دهد تا بر خلاف موجودات دیگر، داستان بیافریند، جهانهاى احتمالى آینده را توصیف کند. همه اینها به معلومات، شرایط ذهنى و فرهنگى عصر و محیطهاى اجتماعى بستگى دارد که از طریق زبان آنها را منتقل مى‏کند.

2. قراردادى بودن

یکى دیگر از ویژگیهاى زبان انسان، قراردادى بودن آن است. زبان انسان قراردادى است، به این معنا که میان صورت زبانى و معناى واژه‏ها رابطه طبیعى وجود ندارد. این انسانها هستند که الفاظ را براى معانى وضع مى‏کنند. به این معنا که میان صورتها و الفاظى که بر آنها دلالت مى‏کند، مناسبتى وجود ندارد. بین لفظ ماشین و هیکل خارجى آن از نظر دلالت رابطه‏اى نیست. این عمل میان انسانهاى خاص با توجه جنبه به قراردادى بودن آن، براى موجود خارجى اصطلاحى برمى‏گزینند.

3. بارورى

یکى دیگر از ویژگى زبانها، بارورى و فعال بودن در تولید گفته‏هاى جدید است. مسلما هر روز که مى‏گذرد، واژه‏هاى جدیدى بر یک زبان افزوده مى‏شود و قدرت انسان در تعبیر از اشیا و خواسته‏ها دقیقتر مى‏گردد و نشانه‏هاى جدیدى براى انتقال مفاهیم بلندى همچون مفاهیم فلسفى، عرفانى، حقایق هستى و حالات درونى انسان پدید مى‏آید. این حالت‏بارورى و پیدایش روز به روز کلمات جدید، از ویژگیهاى زبان انسان است. هر جامعه و فرهنگى که از تعالى و خلاقیت‏بیشترى برخوردار باشد، بارورى او در خلق واژگان جدید بیشتر است.

4. انتقال فرهنگى

نشانه‏هاى زبانى با انتقال فرهنگى حاصل مى‏شود. مساله زبان، امرى ژنتیک نیست تا از والدین به فرزند به ارث برسد. زبان یک فرهنگ از گویشوران و کسانى که انسان بسیار با آنان نزدیک است از قبیل پدر، مادر، برادر، خواهر، همسر، فرزند، معلم و اطرافیان به دست مى‏آید و نشانه‏ها را دریافت مى‏کند. این نشانه‏ها تابع شرایط خاص مى‏باشد و از آن مبدء منتقل مى‏شود. مثلا کودکى که در جزیرة العرب متولد شده اگر از بدو تولد در انگلستان و در میان انگلیسى زبانان پرورش یابد انگلیسى سخن مى‏گوید و از آن نشانه‏ها آگاهى دارد، گر چه خصوصیات جسمى را از والدینش به ارث مى‏برد.

5. گسستگى

یکى دیگر از ویژگیهاى زبان، گسستگى است. آواهاى به کار رفته در زبان به طور معنا دارى از یکدیگر متمایزند. مثلا تفاوت میان آواهاى (ب) و (پ) در عمل خیلى زیاد نیست، ولى وقتى که این آواها در زبان به کار برده مى‏شود، هر کدام کاربرد مخصوص به خود دارد و معناى جداگانه‏اى مى‏دهد. مثل باک و پاک.

هر آوایى در زبان یک واحد مجزا به حساب مى‏آید و امکان دارد که زنجیره‏اى از آواها را به طور مداوم تولید کند که عموما همه آنها شبیه به آواهاى (ب) و (پ) باشند. بیش - پیش، بر - پر، بور - پور، باب - پاپ، برده - پرده، و دههاى آواى نزدیک دیگر.

حال با توجه به این ویژگیها درمى‏یابیم که مساله زبان تنها آن واژگانهایى نیست که اصطلاحا لغت قوم گفته مى‏شود، بلکه زبان قوم مجموعه‏اى از کلمات است که حامل فرهنگ و قراردادها مى‏باشد و ارتباط گفتارى را فراهم مى‏سازد و با به کار بردن آنها مقصودها به دیگران منتقل مى‏شود. (4)

(و این مطلب ادامه دارد...)

 


[ پنج شنبه 85/10/28 ] [ 10:49 صبح ] [ قهرمانی نیک ] [ نظرات () ]

آیا مى دانید که : اوج نگارش تفاسیر روایى قرن یازدهم هجرى بوده است .

آیا مى دانید که : موضع معتزله در تفسیر قرآن , یک موضع کاملاً عقلى است و آنان عقل را بیشتر از نقل حجت مى دانند.

آیا مى دانید که : تأویل آیات یکى از اصول عقلى معتزله است . و آنان با یک دید عقلى و کاشف در همهء آیات قرآن را تفسیر مى کنند.

آیا مى دانید که : جاحظ یکى از سرشناسترین مفسران و ادباى معتزلى مسلک است .

آیا مى دانید که : روایات اهل سنت نزول دفعى (یکپارچه ) قرآن رابر آسمان دنیا بیان مى کنند. ولى روایات شیعه این نزول را بر آسمان چهارم و بیت المعمور.

آیا مى دانید که : علامه طباطبائى , صاحب تفسیر ارزشمند المیزان , معتقد است که نزول دفعى قرآن بر قلب پیامبر (ص ) بوده است .

آیا مى دانید که : قرآن براى نخستین بار, در شهر بندقیه در سال 1530هجرى به چاپ رسید ولى کلیسا فرمان جمع آورى نخسه هاى قرآن را صادر کرد.

آیا مى دانید که : تا اواخر قرن چهارم خطاطان , قرآن را به خط کوفى مى نگاشتند و در اوایل قرن پنجم هجرى خط زیباى نسخ جاى خط کوفى را گرفت .

آیا مى دانید که : از ابوالاسودئلى , یحیى بن یعمر و نصر بن عاصم بعنوان نقطه و اعراب گذاران قرآن نام برده مى شود .

آیا مى دانید که : بسیارى از آیات بر اثر وجود زمینه ها و شرایط خاص , وقوع حوادث و یا بدنبال سؤال مردم نازل شده اند که آنها سبب یا شأن نزول آیه خوانده مى شوند.


[ پنج شنبه 85/10/28 ] [ 10:42 صبح ] [ قهرمانی نیک ] [ نظرات () ]

البته قرآن کریم از دیوار آهنى خبر داد براى اینکه در آنجا دارد که ذوالقرنین گفت که «آتونى زُبَرَ الحدید» [1] بله پاره هاى آهن و مانند آن را بیاورید که یک دیوار فلزى یا آهنى ساخته است اگر مسیحى یا غیر مسیحى اعتراض می‏کند او باید ثابت کند یک چنین دیوارى در طول تاریخ اصلاً ساخته نشد او گاهى ممکن است بگوید ما بخشى از محدوده چین و مانند آن را گشتیم این دیوار را پیدا نکردیم اما نیافتن دلیل بر نبودن نیست یک، و نیافتن دلیل بر اصل تحقق هم نخواهد بود دو، اینها چون قرآن کلام خداست معصوم است و منزّه از کذب است ما یقین داریم یک چنین دیوارى بود آنها اگر در یک بخشى از روى زمین نشانه‏اش را نیافته‏اند دلیل بر این نیست که اصلاً نبود یا الآن وجود ندارد آنها نه همه محدوده خاور دور را بررسى کرده اند نه در طول تاریخ اطلاع کافى و جامع داشته اند که یک چنین دیوارى محقق نبوده است بنابراین، این دلیلى بر خلاف نخواهد بود و البته انسان اگر بخواهد پیدا کند باید تمام منطقه‏هایى که کوهستانى است و دره است و شیار است و بین دو کوه تمام آن قسمت خاور دور را بررسى کند تا نشانة آن دیوار فلزى را ببیند. [2]

پى نوشت:


[1]. سوره کهف، آیه 96.

[2]. (مصاحبه حضرت استاد آیه الله جوادی آملی با روزنامه دى مسلم چاپ پاکستان، 15/11/1375)
[ پنج شنبه 85/10/28 ] [ 10:39 صبح ] [ قهرمانی نیک ] [ نظرات () ]

 

آدمى به عنوان پیچیده‏ترین و در هم تنیده‏ترین موجود، داراى نیازهاى متعدد و متنوعى است. او سر پا نیازمند آفریده شده و همه زندگى او را نیاز دربرگرفته، و «دین‏» به تعبیر آلپورت گل سر سبد نیازهاى اوست. ریشه احساس نیاز به دین، ژرف و عمیق است واین احساس یک وابستگى مطلق است. به دیگر سخن، انسان گرایش و کشش‏هاى دائمى به سوى آفریدگار خویش دارد و کوشش‏ها، زمزمه‏ها، طلب‏ها، راز و نیازهایش نیز برخاسته از آن کشش‏هاست. عبادت، تجلى خواست روحى بشر است و منظومه عبادات نیز شکل دادن و قالب ساختن براى آن حقیقت و تجلى فطرى است که در عمق فطرت انسان وجود دارد. آدمى قادر نیست از قلمرو راز و نیاز بگریزد و خود را نیازمند خداوند احساس نکند. اگر احساس کرد که در زندگى او خدایى نیست، مثل مگس‏هاى خشک پاییزى مى‏شود که به محض این که به شیشه مى‏خورد، بى‏صدا مى‏میرد. یکى از نیازهاى بشر، گوش دادن به کلام خداوند است. آواى دلنشین قرآن حتى دردهاى او را تسکین مى‏دهد و نیازش را برمى‏آورد.

مقاله حاضر، از چکیده سه تحقیق پزشکى سخن مى‏گوید که در هر یک از آنها، تاثیر آواى قرآن کریم در کاهش استرس و اضطراب بیماران، مورد مطالعه قرار گرفته است.

1. بررسى میزان تاثیر آواى قرآن کریم بر کاهش سطح اضطراب قبل و بعد از انجام اقدامات تشخیصى و درمانى.

در چکیده تحقیق فوق که در دانشگاه علوم پزشکى اصفهان، سال 1376 صورت گرفت، آمده است: «اضطراب پدیده شایع عصر ماست; اما پیشینه‏اى به طول تمامى تاریخ دارد، و از این رو، همواره مورد توجه بوده است. با این وصف، اضطراب کم، براى حیات و زندگى روزمره لازم است، ولى قطعا اضطراب زیاد، آثار و زیان‏هاى جدى بر جسم و روان و روابط اجتماعى مى‏گذارد، و در نتیجه، کنترل و مهار آن همیشه توصیه شده است. شاید به این علت در سال‏هاى اخیر، پژوهشگران تاکید و توجه زیادى بر روش‏هاى غیر دارویى کاهش اضطراب دارند، و در این راستا، در تحقیقات فراوان، تاثیر انواع موسیقى بر کاهش اضطراب، ارزیابى شده است. یکى از اقسام موسیقى، موسیقى ناشى از تلاوت آیات قرآن کریم است. این موسیقى عرفانى و دلپذیر، یکى از باشکوه‏ترین ابعاد اعجاز بیانى قرآن مجید است.»

هدف تحقیق، بررسى تاثیر آواى قرآن بر وضعیت استرس بیماران، قبل و بعد از اقدامات درمانى است. فرضیه تحقیق عبارت است از: آواى قرآن بر کاهش شدت اضطراب قبل و بعد از انجام اقدامات تشخیصى و درمانى، مؤثر است. این طرح تحقیقاتى، یک مطالعه نیمه‏تجربى به شمار مى‏رود که جامعه آمارى آن را، کلیه بیماران بخش‏هاى داخلى و جراحى بیمارستان امام حسین (ع) و امام خمینى (ره) اصفهان تشکیل مى‏داد. این بیماران قرار بود تحت‏یک نوع پروسیجر تهاجمى قرار گیرند. حجم نمونه در این مطالعه 80 نفر بوده‏اند که به طور تصادفى در دو گروه آزمون و شاهد قرار داده شدند. در این تحقیق، براى کاهش اضطراب گروه آزمون، از 20 دقیقه آواى قرآن کریم با صداى اساتید بزرگ مصرى و ایرانى که از بین آیات و سوره‏هاى مختلف انتخاب شده بود، استفاده گردید، و از طریق هدفون به استماع واحدهاى بیمارستانى رسانده شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم‏افزار EPL6 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، و نتایج زیر به دست آمد:

در مرحله اول، کاهش اضطراب در دو گروه شاهد و آزمون محسوس نبود; در حالى که در گروه آزمون در مراحل دوم و سوم - قبل و بعد از انجام پروسیجر میزان اضطراب کاهش یافته بود; اما این کاهش در گروه شاهد مشاهده نشد. و نیز، در بررسى علائم حیاتى در گروه آزمون، میزان فشار خون سیستول و تنفس تعدیل یافته، ولى تعداد نبض، و میزان فشار خون دیاستول در مقایسه با گروه شاهد، تغییر معنادارى نداشت. همچنین، عوامل دیگرى مثل سابقه انجام پروسیجر، نوع عمل، سن، جنبش، سابقه استماع به موسیقى یا تلاوت آیات قرآن، تشخیص پزشکى و... بررسى گردید، که هیچ کدام ارتباط معنادارى با کاهش سطح اضطراب نشان ندادند. بنابراین، نتایج تحقیق نشان داد که فرضیه تحقیق درست و قابل اثبات است; یعنى آواى قرآن کریم بر کاهش سطح اضطراب بیماران قبل و بعد از انجام تشخیصى و درمانى تاثیر دارد.

2. میزان تاثیر آواى قرآن کریم بر اضطراب بیماران، قبل از عمل جراحى در بیمارستان‏هاى منتخب تهران در سال 1376.

تحقیق مذکور نیز نیمه‏تجربى بود که به منظور بررسى میزان تاثیر آواى قرآن کریم بر اضطراب بیماران، قبل از عمل جراحى قلب صورت گرفت. این پژوهش، در بخش جراحى قلب بیمارستان امام خمینى (ره) تهران انجام یافت. هدف کلى پژوهش، تعیین میزان تاثیر آواى قرآن کریم بر اضطراب بیماران قبل از عمل جراحى بود. ابزار مورد استفاده در پژوهش را، سیاهه حالت فرم اضطراب اسپیل برگر، پرسش‏نامه اطلاعات فردى، چک‏لیست ثبت علائم حیاتى، برگه ثبت تعداد دفعات و مدت زمان گوش کردن به آواى قرآن تشکیل مى‏داد. تعداد 80 نفر از بیماران با توجه به مشخصات نمونه انتخاب شدند. از این تعداد، 50 نفر در گروه آزمون، از بعد از ظهر روز قبل، دو بار و هر بار 15 دقیقه به آواى قرآن کریم گوش کردند، و 30 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند، که تحت تاثیر دخالت و مداخله پژوهشگر قرار نداشتند، و تنها از مراقبت‏هاى معمول بخش جراحى استفاده مى‏کردند. اضطراب بیماران در دو گروه با بعد از ظهر روز قبل از عمل و صبح عمل با پرسش‏نامه اضطراب اسپیل برگر و چک لیست ثبت علائم حیاتى سنجیده شد، و در پایان نمونه‏گیرى، میزان کاهش اضطراب گروه آزمون و شاهد مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل یافته‏هاى آزمون آمارى نشان از آن داشت که میزان اضطراب بیماران قبل از عمل جراحى، به تاثیر از آواى قرآن، کاهش یافته است.

3. بررسى تاثیر آواى قرآن کریم بر میزان اضطراب بیماران بسترى در بخش‏هاى مراقبت ویژه قلبى یکى از بیمارستان‏هاى منتخب تهران در سال 1376.

پژوهش مذکور، یک مطالعه نیمه‏تجربى بود که با هدف مطالعه تاثیر آواى قرآن کریم بر میزان اضطراب بیماران بسترى در بخش‏هاى مراقبت ویژه قلبى یکى از بیمارستان‏هاى منتخب شهر تهران انجام شده است. تعداد نمونه‏هاى این پژوهش 60 نفر بودند که به صورتى تصادفى و با استفاده از قرعه‏کشى در دو گروه آزمایش کنترل قرار گرفتند. جهت گرد آورى داده‏ها، از پرسش‏نامه دو قسمتى استفاده شد. قسمت اول پرسش‏نامه مربوط به اطلاعات فردى و سؤالاتى در مورد موسیقى‏هاى مذهبى بود، و بخش دوم، شامل پرسش نامه استاندارد اسپیل برگر بود. در این پژوهش براى گروه آزمایش با صداى استاد عبدالباسط، آیات 10 تا 23 سوره یوسف با استفاده از ضبط صوت مجهز به هدفون به مدت 20 دقیقه پخش شد. قبل و بعد از پخش آواى قرآن کریم، در دو گروه آزمایش و کنترل فرم اضطراب اسپیل برگر توسط واحدها تکمیل و جهت تعیین میزان اثر بخش آواى قرآن کریم، اختلاف نمرات اضطراب قبل و بعد از مداخله، محاسبه گردید. براى تجزیه و تحلیل داده‏ها از آزمون‏هاى آمارى تى، فیشر، کاى اسکوئر و کوکران استفاده شد. نتایج‏حاصل از پژوهش نشان داد که استماع آواى قرآن کریم باعث کاهش اضطراب بیماران مى‏شود.

نتیجه

در سال‏هاى آغازین قرن بیست و یکم نیز توجه و گرایش به معنویت مهم‏ترین پدیده زمان ماست، و دیگر همانند گذشته، جدال با معنویت و خداوند، جدالى ترقى‏خواهانه به نظر نمى‏رسد. از یک طرف علم در پاسخ به سؤالات انسان اظهار عجز و ناتوانى مى‏کند و به قول سارتر (1971) علم مرده است، و از طرف دیگر احساس تنهایى، ناامنى، پوچى و وانهادگى او را سخت مى‏آزرد. راه نجات از این بحران در آمیختن معنویت و عقلانیت است که یک پاى آن وحى و پاى دیگرش عقل است.

 (مرتضى شیرودى /هفته نامه پگاه حوزه - شماره 88)

 


[ پنج شنبه 85/10/28 ] [ 10:34 صبح ] [ قهرمانی نیک ] [ نظرات () ]

همه این اولین ها در زمینه سوره هاى قرآن است. از این 12 «اولین قرآنی» در 8 مورد به فواتح سور اشاره شده است. «همان گونه که مى دانیم هر سوره اى از سوره هاى قرآن با کلمه یا عبارتى شروع مى شود. به این کلمات، جملات و عبارات ابتداى سوره ها، «فواتح سور» مى گویند. در بین سوره هاى قرآن، سوره هایى وجود دارند که کلمه یا جمله هاى آغازین یا به اصطلاح «فواتح» یکسانى دارند یا اینکه فواتح سورشان کاملا یکسان نیست اما با هم شباهت هایى دارند. البته برخى سوره ها نیز از نظر فواتح سور، منحصر به فرد بوده و شبیه هیچ سوره دیگرى نیستند. چندین دسته از سوره هایى که فواتحشان یکسان بوده یا شباهت عمده اى با هم داشته اند را با نامى خاص نامگذارى کرده اند».

و اضافه کردیم که:«اما نکته بسیار مهم و قابل توجه براى قرآن پژوهان و مفسران، آن است که پژوهش ها نشان مى دهد برخى از آن دسته سوره هایى که فواتح یکسان یا شبیه به هم دارند، از نظر مطالب مورد بحث و محتوایشان نیز به یکدیگر نزدیکند یا شباهت هایى دارند».

اینک به سراغ اولین هاى این شماره رفته و آنها را با هم مرور مى کنیم:

اولین سوره از سوره هایى که با «انا» آغاز مى شوند: سوره مبارکه فتح.

اولین سوره از سوره هایى که با «قل » آغاز مى شوند:

سوره مبارکه جن. علاوه بر سوره جن، 4 سوره کافرون، توحید، فلق و ناس نیز با «قل» شروع مى شوند که به این 4 سوره اخیر در زبان عامیانه، «4 قل» گفته مى شود.

اولین سوره از سوره هاى «حوامیم»:

به مجموعه سوره هایى که با حروف مقطعه «حم» (حا، میم) شروع مى شوند، سوره هایى «حوامیم» گفته مى شود. اولین سوره از این سوره ها، سوره مبارکه غافر است. نام دیگر سوره غافر، مؤمن است و منظور از مؤمن ، مؤمن آل فرغون بوده که در آیه 28 این سوره و چند آیه بعد از آن، به او اشاره شده است، وى از نزدیکان فرعون بود، ولى مخفیانه دعوت حضرت موسی(ع) را پذیرفته و به خدا و دین آن حضرت ایمان آورده بود و در آیات این سوره آمده است که «مؤمن آل فرعون» با سخنان مؤثر خود، مانع قتل حضرت موسی(ع) به دست فرعون شد.

از آنجا که سوره غافر نخستین سوره از سوره هاى حوامیم است، به آن «حم اولى » نیز مى گویند.

اولین سوره از سوره هاى «طواسین»:

به سوره هایى که با حروف مقطعه «طس» (طا، سین) و یا «طسم» (طا، سین ، میم) آغاز مى شوند، سوره هاى «طواسین» مى گویند. اولین سوره از سوره هاى طواسین، سوره شعرا ست.

اولین سوره از سوره هاى «حمد» یا «حامدات»:

پنج سوره در قرآن با عبارت «الحمدلله » شروع مى شوند که به این سوره ها، «حمد» یا «حامدات» مى گویند و نخستین آنها سوره فاتحه الکتاب است.

اولین سوره از سوره هایى که با «سوگند و «قسم» آغاز مى گردند:

بیست سوره با صیغه «قسم» شروع مى شوند که اولین سوره از این سوره ها، سوره مبارکه صافات است.

اولین سوره از سوره هاى «ال»:

سوره بقره. این سوره با حروف مقطعه «الم» (الف ، لام ، میم) شروع مى شود.

اولین سوره از سوره هاى «معوذتین» :

دو سوره پایانى قرآن یعنى سوره هاى «فلق» و «ناس» را که با عبارت «قل اعوذ» (بگو پناه مى برم) آغاز مى شوند، معوذتین نامیده اند. به همین جهت اولین سوره از سوره هاى معوذتین، سوره فلق است.

اولین سوره از سوره هاى «قرینتین»:

سوره مبارکه «انفال» . به 2 سوره انفال و برائت که بین آنها «بسم الله الرحمن الرحیم» وجود ندارد، قرینتین مى گویند. نام دیگر سوره برائت، توبه است. سوره توبه بدون «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع شده است.

اولین سوره از سوره هاى «زهروان»:

به دو سوره بقره و آل عمران، سوره هاى «زهروان» مى گویند. پس سوره بقره اولین سوره از سوره هاى زهروان است.

اولین سوره از سوره هاى «عتاق»:

سوره اسراء اولین سوره از سوره هاى عتاق است. به 5 سوره اسراء، کهف، مریم، طه و انبیاء سوره هاى عتاق مى گویند.

اولین سوره از سوره هاى «ممتحنات»:

به 16 سوره از سوره هاى قرآن کریم، سوره هاى «ممتحنات » گفته مى شود که اولین سوره از سوره هاى ممتحنات، سوره مبارکه سجده است.

(باشگاه اندیشه 14/8/1382  /محمد حسین ملک زاده)

 


[ جمعه 85/10/22 ] [ 10:17 صبح ] [ قهرمانی نیک ] [ نظرات () ]
 

آیا مى دانید که : پیشینهء تفسیر قرآن به زمان رسول اکرم (ص ) بر مى گردد زمانیکه آن حضرت در پاسخ به پرسشهاى صحابه از آیات قرآن , آیات را تفسیر مى فرمود.

آیا مى دانید که : استفادهء از اجتهادات شخصى در تفسیر قرآن از زمان تابعیین آغاز شد.

آیا مى دانید که : تأویل مربوط به متشابهات است ولى تفسر دفع ابهام از تمام آیات .

آیا مى دانید که : معیار صحت تأویل عبارت است از تطابق با دلالت التزامى غیرِبیّن قرآن که خود نوعى دلالت لفظى است .

آیا مى دانید که : روشهاى تفسیرى با سلیقه هاى تفسیرى فرق دارد. روشهاى تفسیرى یعنى سبک هاى استخراج معانى قرآن و سلایق تفسیرى یعنى اهتمامات تفسیرى یک مفسر در تفسیر قرآن .

آیا مى دانید که : منابع مهم تفسیر نقلى از نگاه شیعه عبارتنداز: قرآن , روایات پیامبر (ص ) و ائمه معصومین (ع )و از نظر اهل سنت این منابع عبارتنداز: قرآن , روایات پیامبر(ص )و صحابه .

آیا مى دانید که : اولین نمونه هاى تفسیر علمى در تفاسیر شیعه به تفسیر تبیان شیخ طوسى متوفى (460 برمى گردد.

آیا مى دانید که : تفاسیرِ المیزان , الفرقان , الکاشف , البصائر, نوین , نمونه , من هدى القرآن , پرتوى از قرآن و...از تفاسیر مهم علمى قرن 14هستند.

آیا مى دانید که : بهترین تفسیر علمى آن است که دیدگاههاى علمى راهگشاى فهم قرآن شود نه اینکه بر آیات تحمیل گردد.

آیا مى دانید که : دانش تفسیر در آغاز بخشى از علم حدیث به شمار مى رفت .


[ جمعه 85/10/22 ] [ 10:7 صبح ] [ قهرمانی نیک ] [ نظرات () ]

ÉOó¡Î0 «!$# Ç`»uH÷q§9$# ÉOŠÏm§9$#

نمی دونم اما بعضی وقتها بعضی چیزها را فکر می کنم خیلی سخت هستند یعنی به قول خودم مشکل اند و لاینحل.یک روزی از همین روزهای خدا به یکی از مشکلاتی که داشتم فکر می کردم یک دفعه این به ذهنم رسید برای خدا حل کردن مشکل من سخت تره یا رتق و فتق آسمان؟راستش اول  خنده ام گرفت چون جواب را خودم می دانستم ،مسلم بود که هیچ فرقی برای خدا نمی کنه چون او قادر است و حکیم.اما این قضیه ی رتق و فتق یک شباهت هایی با من داشت یعنی برام جالب بود و اون هم این که اول آسمان بسته بوده و خدا آن را باز کرده ،درسته که آسمان, مخلوق خداست اما خدا در سیر تکاملی این هستی همواره زمام امور را در دست خودش نگه داشته و همیشه به فکر ماست .حالا دیگه خیلی آروم شدم اما هنوز چیزهای دیگری هم هست که باید دید و به یاد آورد.شاید بعضی از مشکلات ما به دلیل خوب ندیدن ها و نشنیدن های ما باشد.کمی فکر کنید شاید ما هم رتق و فتق را دیدیم و شنیدیم... ؟

 


[ سه شنبه 85/10/19 ] [ 6:49 صبح ] [ قهرمانی نیک ] [ نظرات () ]

ÉOó¡Î0 «!$# Ç`»uH÷q§9$# ÉOŠÏm§9$#

شب چهاردهم رجب بود با یکی از دوستانم بعد از نماز عشاء در مسجد النبی برای خواندن نماز آن شب ماندیم .من که نمازم را تمام کردم دیدم دوستم نمازش را هنوز تمام نکرده برای همین  شروع کردم به قرآن خواندن همین طور که قرآن می خواندم دیدم یکی از شرطه های حرم آمد و شروع کرد به بلند کردن مردم.به ساعت نگاه کردم دیدم ساعت9:30 است به دوستم نگاه کردم هنوز نمازش تمام نشده بود .نگران شدم چون  اون خانوم زیاد مهربون به نظر نمی رسید .یک دفعه دیدم به طرف من دارد می آید و اشاره کرد که باید بروم من هم با همان عربی دست و پا شکسته جوابش را دادم و گفتم منتظر دوستم هستم نمازش تمام شود می رویم .او هم سری به نشانه ی تایید تکان داد و رفت ساعت یک ربع به 10 شد اما هنوز نماز دوستم تمام نشده بود و تقریباً مسجد خالی شده بود، دوباره آن خانم آمد و گفت :برید بیرون.من هم دوباره همون حرفهایم را تکرار کردم بیشتر می ترسیدم نماز دوستم را به هم بزند در همین فکرها بودم که دیدم کنارم زانو زد و از من پرسید اهل کجایی؟من هم  فرصت را مغتنم شمردم تا این که نماز دوستم تمام بشود،گفتم ایرانی هستم نمی دونم یک دفعه چی شد رنگ صورتش تغییر کرد ؛دوباره پرسید: کدام شهر؟ گفتم: مشهد .انگار اصلاً اسم مشهد را نشنیده بود .من هم که متوجه شدم او  درباره ی مشهد چیزی نمی داند گفتم مشهدالرضا .این بار دیگر صورتش کاملاً سرخ شده بود به طوری که من ترسیدم وشروع کرد به گفتن حرفهایی که من تا آن زمان فقط از زبان دیگران شنیده و یا در کتاب ها خوانده بودم.او گفت تو مشرکی .شما ایرانی ها امام خمینی را می پرستید امام رضا را می پرستید علی را می پرستید شما ها مشرکید .با چنان عصبانیتی این حرفها  را می زد که من  این احتمال را می دادم که مرا خفه کند.خیلی عصبانی بود.من که هم ترسیده بودم و هم فکر این قسمت را نکرده بودم و در ضمن عربی هم بلد نبودم که بخواهم حرفی بزنم برای همین از او پرسیدم انگلیسی بلدی گفت بلدم .من  هر چه فکر کردم چه جوابی بدهم که او را آرام کنم و همین که جوابی منطقی باشد تازه باید واژه ی آن را هم پیدا می کردم توی اون اوضاع درهم و برهم یک دفعه این حرف را گفتم:به او گفتم آنها معلم های ما هستند نه چیزی بیشتر .ما از آنها می آموزیم که چگونه به فرامین اسلام عمل کنیم؛فقط همین .چشم هایش گرد شد چیزی نگفت انگار آب روی آتش ریختند.که یک دفعه دوستم نمازش را تمام کردم آنهم با گفتن سه مرتبه تکبیر و حرکت سر دوباره طرف عصبانی شد این دفعه بیشتر چون نتوانسته بود جواب دلخواهش را از زبان من بگیرد و دوباره شروع کرد به گفتن این که شماها مشرکید .شما قرآن را کنار گذاشته اید و چیز دیگری می خوانید؛شما نمازهایی می خوانید که همه ی آنها را از پیش خودتان درآورید و در سنت نیست .داشتم دیوانه می شدم و از یک طرف این قدر او عصبانی بود که دیگر هیچ چیز نمی شنید من که اوضاع را این طور دیدم گفتم ما قرآن می خوانیم نماز هم می خوانیم  شاید نسبت خواندن این دو یکسان نباشد فقط همین .او دیگر هیچی نمی شنید حسابی عصبانی بود و یکی درمیان به ما می گفت که مشرکید.من هم که دیدم بحث فایده ایی ندارد اشاره به دوستم کردم که برویم او هم برخاست از آن خانم خداحافظی کردم و با دوستم از مسجد خارج شدیم.وقتی از مسجد خارج شدیم به دوستم گفتم چرا آن حرکت آخر را کردی ؟با بی تفاوتی گفت :من که نمی توانم به دلخواه آنها عمل کنم .من زیاد از جوابش خوشم نیامد نزدیک بود آن خانم مرا بکشد حالا او می گفت من دوست ندارم به دلخواه آنها عمل کنم،برای همین تصمیم گرفتم دیگر با او و یا هر کس دیگر به مسجد نروم حوصله بحث کردن را نداشتم آن هم در اوضاعی که نه عربی بلد بودم  و نه این که انگلیسی ام زیاد تعریف داشت.خلاصه فردا شب تنها به مسجد رفتم حدود ساعت 9:30 دیدم که شرطه های حرم دارند مردم را بیرون می کنند،چون داشتم قرآن می خواندم  با خودم گفتم یک کمی دیگر می خوانم بعد می روم ،تا به این قسمت مسجد برسند طول می کشد که یک دفعه...


[ سه شنبه 85/10/19 ] [ 6:25 صبح ] [ قهرمانی نیک ] [ نظرات () ]

اول سلام

بعد سلام از کسانی که از متن دیدن می کنند می خواستم اگه دوست داشتید شما موضوع بدهید من مطلبی تحت عنوان همان موضوع البته اگر در توانم بود برای شما بنویسم. فکر می کنم نظرشما را اگر بدونم بد نمی شه شاید کمی باسواد تر بشم


[ سه شنبه 85/10/12 ] [ 10:36 صبح ] [ قهرمانی نیک ] [ نظرات () ]

ÉOó¡Î0 «!$# Ç`»uH÷q§9$# ÉOŠÏm§9$#

هفته ی پیش موقع ناهار ،همین طور که بچه ها دور هم نشسته بودند حرف از آب و هوا شد.من گفتم نمی دونم چرا مشهد برف نمیآد؟یکی از همون کس هایی که آنجا بود گفت از بس که این مشهدی ها گناه می کنند.خیلی ناراحت شدم فقط به خاطر بعضی از مسائل سکوت کردم ولی اولین چیزی که بعد از شنیدن کلام او به ذهنم متبادر شد این بود،مگر امام رضا (ع) در مشهد نیست؟راستش من به همان اندازه که اعتقاد دارم که اگر حجت بر روی زمین نباشد زمین اهلش را خواهد بلعید به این هم اعتقاد دارم که امام منشاء لطف و رحمت هست حال می خواهد زنده ی فیزیکی باشد و یا معنوی.راستش با شنیدن حرف آن بنده ی خدا حسابی ذهنم مشغول شد و تا آخر آن روز درباره ی آن مسئله فکر می کردم.بعد از تمام شدن کلاس راه افتادم که به خانه برگردم ولی چون موقع نماز بود با خودم گفتم بهتره که نمازم را در حرم امام رضا بخوانم بعد بروم .خلاصه برای این که زیاد هم معطل نکنم رفتم روی فرش های پهن شده ی صحن جمهوری و شروع به نماز خواندن کردم.در رکوع آخر نماز عشاء بودم قطراتی را برروی کیفم دیدم.باران می بارید.باورم نمی شد.نمازم را تمام کردم باران شدت بیشتری گرفت ومن به این فکر می کردم که...

 


[ سه شنبه 85/10/12 ] [ 10:9 صبح ] [ قهرمانی نیک ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 168815